طنز دانشجو


یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
.
.
.
اما دختر خانوم داستان
ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...

روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.

پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.

کاریکاتور دانشجو


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: واقعا؟؟؟

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 3:17 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

الهی ....

اگر یک روز فراموش کردم خدای بزرگی دارم 

تو فراموش نکن بنده کوچکی داری...

...........................................

خدایا ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب بسیار است

اما اگر تو مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟

...............................................

شادی امروزم رابه خاطر نادانی دیروزم از دست دادم

خداوندا نادانی امروزم را بگیر ،  

تا شادی های فردایم را از دست ندهم

...............................................

خدایا تو را عاشق دیدم و غریبانه عاشقت شدم

تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم


تو را وفادار دیدم و بی وفایی نمودم 

ولی هر کجا که رفتم سرشکسته بازگشتم

تو را گرم دیدم و در سردترین لحظات به سراغت آمدم


اما...

تو مرا چه دیدی که همچنان

بخشنده و توبه پذیر و مشتاق بنده ات ماندی؟؟؟

..........................................................

بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم،

آسمون واسه من ابراش مال تو،

دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".

خدا خندید و گفت:  

" بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: بندگی

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 3:0 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را

و دریایى غرق نمی کند “موسى” را

مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد

تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

زندانیش می کنند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!

که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

خدا نخواهد  ، نمی توانند

او که یگانه تکیه گاه من و توست پس ؛

به “تدبیرش” اعتماد کن ،

به “حکمتش” دل بسپار ،

به او “توکل” کن ؛

و به سمت او “قدمی بردار” ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 2:57 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

 

ناراحتید؟

غمگینید؟

احساس دلتنگی میکنید؟

من فقط به اندازه یک دعا

با شما فاصله دارم

با من حرف بزنید.

(خدا)


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: پیامی از سمت خدا

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 2:53 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند

اما در راه مسجد زمین خورد و لباس هایش کثیف شد به خانه برگشت.

لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد.

و در همان نقطه مجددا زمین خورد!او دوباره به خانه برگشت

 یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.

در راه مسجد با مردی که چراغی در دست داشت برخورد کرد

و هر دو راه مسجد را در پیش گرفتند. همین که به مسجد رسیدند،

ازمرد  چراغ به دست خواست تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند،

اما مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کرد.

سوال کرد که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و با او نماز بخواند؟

مرد دوم پاسخ داد :من شیطان هستم

من شما را در راه رفتن به مسجد دیدم و این من بودم

که باعث زمین خوردن شما شدم وقتی شما به خانه رفتید ،

خودتان را تمیز کردید و به مسجد بازگشتید،

خدا همه ی گناهان شما را بخشید.

 برای بار دوم، من باز شما را به زمین زدم،اما باعث نشد

 در رفتن به مسجد منصرف شوید. به همین دلیل

خدا همه ی گناهان خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر بار سوم

 شما را به زمین بزنم،

آنگاه خدا گناهان افراد محله تان را خواهد بخشید!

 بنابر این همراهتان آمدم تا مطمئن شوم به سلامت به مسجد میرسید.."


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: نماز در مسجد

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 2:51 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

                

     

 

  

 

                   


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: خیییلی نازن

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 2:33 | نویسنده : بانوی پرتقالی |
پسـرم! گروهـی هستنـد که اگـر احترامشـان کنـی تـو را نـادان می‌داننـد و اگـر بی‌محلی‌شـان کنـی از گـزندشان بی‌امانـی. پس در احتـرام، انـدازه نگهـدار. سخت تریـن کـار عالـم محکـوم کـردن یک احمـق است. خـون خـودت را کثیـف نکـن. با کسـی که شکمش را بیشتـر از کتـاب‌هایش دوست دارد، دوستـی مکـن. هـان ای پسـر! در پیـاده رو که راه می‌روی، از کنـار بـرو. ملت می‌خواهنـد از کنـارت رد شوند!

موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: وصیت لقمان

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 1:21 | نویسنده : بانوی پرتقالی |
دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از آن استفاده کنی بلکه فرمان است که راه به راه درست هدایت می‌کند. می‌دونی چرا شیشیه جلوی ماشین آنقدر بزرگه ولی آینه عقب آنقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می‌کشه که آتیش بگیره ولی سال‌ها طول می‌کشه تا نوشته بشه. تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می‌ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می‌ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت.
 
 

دوست‌های قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن
چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری.

اغلب وقتی امیدت رو از دست می‌دی و فکر می‌کنی که این آخر خطه،
خدا از بالا بهت لبخند می‌زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.

وقتی خدا مشکلات تو رو حل می‌کنه تو به توانایی‌های او ایمان داری.
وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی‌کنه او به توانایی‌های تو ایمان داره.

شخص نابینایی از سنت آنتونی پرسید: ممکنه چیزی بدتر از از دست دادن بینایی باشه؟
او جواب داد: بله، از دست دادن بصیرت.

وقتی شما برای دیگران دعا می‌کنید، خدا می‌شنود و آن را اجابت می‌کند
و بعضی وقت‌ها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی‌کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می‌کند.


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: گذشته واینده

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 1:18 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

زندگی سخت نیست…

زندگی تلخ نیست…

زندگی همچون نت‌های موسیقی، بالا و پایین دارد

گاهی آرام و دلنواز، گاهی سخت و خشن

گاهی شاد و رقص آور، گاهی پر از غم.

زندگی را باید احساس کرد…

زندگی را باید با همان نت‌های بالا و پایین ساخت

تا که از تکرار خسته نشویم

تا که دل، گاهی شکستن را یاد بگیرد

تا جوانه‌ی احساس، گوشه قلب‌ها خشک نشود…


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی

تاريخ : پنج شنبه 8 خرداد 1393 | 1:14 | نویسنده : بانوی پرتقالی |


موضوعات مرتبط: صفحه اصلی

تاريخ : چهار شنبه 7 خرداد 1393 | 2:6 | نویسنده : بانوی پرتقالی |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب شیمی
  • وب سمفونی
  • وب قالب بلاگفا
  • وب رفتن