احساس خوبی دارم ولی نه از هر لحاظ, خیلی کارای عقب افتاده دارم.باید تا چند روز دیگه یک مقاله در مورد مصرف گرایی بنویسم, از طرفی یکی دو هفته ی دیگه یک امتحان قرآنی دارم که تصمیم دارم بترکونم,باید پاسخ چند سوال پزشکی رو برای کسی پیدا کنم و گردآوریشون کنم,از طرفی هم باید کمی دکور خونه رو تغییر بدم تا ماشین بافتنیم و بتونم یه جا, جاش بدم...نگفته بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟...مگه میشه؟؟؟؟مگه داریم؟؟؟؟؟؟ من که گفته بودم قبلا بهتون مطمئنم.دیروز من و شوشو جونم و پارسای عسلم رفتیم پیش خانومی که قراره خصوصی بهم آموزش بده.خانوم خیلی محترمی بودن و باهاشون صحبتامونو کردیم و قرار مدارامونم گذاشتیم .الان باید بهش زنگ بزنم ببینم کی ماشین و واسم میاره.خداییش مدیونید اگه لباسای زمستونیتونو از خودم نخواید براتون با ماشین ببافم طوری تحویلتون میدم انگاری که از پاریس خریدید...
دارم فکر میکنم چی واسه ی ناهار پارسا آماده کنم...کمی ماکارونی از دیشب مونده...ولی کوچولوی من خیلی ماکارونی دوست نداره,واقعا تعجب آوره آخه خداییش همه ی بچه ها معمولا عاشق این غذا هستن ولی نی نی پرتقالی ما کمی متفاوته, قربون همین تفاوتاشم ...جیگر خودمه دیگه...مثل مامانش خاصه...کمی سنگینم .آخه صبح که بلند شدم چند سیخ جیگر واسه ی خودم کباب کردم تا حالش و ببرم .دیروز که از پیش مربی بافندگیم برمیگشتم شوشوی نازنینم واسم جیگر گرفت تا بخورم چاق بشم چله بشم.........آخه خداییش خیلی ذخیره ی آهنم پایین اومده این موضوع برمیگرده به 2_3 هفته پیش.براتون گفته بودم که...خب یه خانوم آینده نگر هم باید به خودش برسه دیگه, تا بتونه هم همسر خوبی باشه و هم مادر خوبی .متاسفاه توی کشور ما زنا خیلی آسیب پذیرن در این مورد.دیگه باید برم آخه از دیشب چند تا قلم توی قابلمه در حال جوشیدنه.فکر کنم دیگه زمان پختش کافیه, باید جابجاش کنم.آی خانومای ایرونی حتما هم قلم استفاده کنید هم جیگر,باور کنید لازمه.امیدوارم همیشه سالم باشید وشاد زندگی کنید...
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دست نوشته های بانوی پرتقالی
برچسبها: پاتوق پرتقالیجیگرقلمکارسرگرمیامتحانهمسرپارساماکارونی