بسم الله الرحمن الرحیم
منتظر تاکسی بودم برای رفتن به کلاس یهو یه پیرمردی از دور بوق زد با یه پیکان به قول شیرازیها : له .
طبق معمول زد به سرم ، سر یه بحث رو باز کنم ، با خودم گفتم این پیرمرده با این اوضاع و احوال و لرزش دستاش حتما مشکلی داره که داره مسافر کشی میکنه به خاطر همین پرسیدم : حاجی اوضاع احوال خوبه ؟
گفت: الحمدلله ، شکر .
تا اینو گفت انگار برقی تو ذهنم زده باشن ، جا خوردم . گفتم: هی ! حاجی ! کاش جوونای ما هم این جوری جواب میدادن میگفتن الحمدلله و خدا رو شکر .
گفت : حالا اگه من اینو نگم وایسم گله گذاری تو کاری میتونی برای من انجام بدی ؟
گفتم : نه . ولی وقتی به جوونترا این حرف رو میزنم چنان از بد روزگار و مشکلات میگن که انگار من وکیلی چیزی هستم و میتونم مشکلاتشون رو حل کنم .
بعد با خودم فکر کردم : آیا اینجور نق زدن ها معنیش چیه ؟ مگه خدا روزی رسون نیست ؟ اگه زیاد نق بزنیم پیش بنده ها این معنی رو نمیرسونه که خدا روزی من رو نمیرسونه ؟ و این یعنی شکایت از خدا پیش بنده ها !
فکرش رو بکنید ما مثلا پدر خوانواده باشیم تمام تلاشمون رو برای رفاه بچه ها بکنیم بعد بچه هه برای یه چیز کوچولو و ناچیز بره پیش بقیه نق بزنه بگه : ما هیچی نداریم ، بدبختیم ، چه حالی میشیم ؟
بیچاره خدا ! که ما بنده هاشیم .
راسش نمیدونم این جور نق زدنا کفران نعمت هست یا نه ولی خدا گفته : لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (لینک آیه و ترجمه اش)خداوند متعال انگار اینجا شوخی نداشته ها ! گفته : اگه شکر کنید بیشتر بهتون میدم ولی اگه کفران کنید عذابم شدید است!
حالا اگه فرض کنیم این نق زدن ها کفران نعمت باشه ، اینجوری مشکل میشه چن تا: عصابمون خورد شده (خب آدم که با آرامش و طمانینه که نق نمیزنه) ، حرفهای نامربوط (بعضی وقتا) از زبونمون جاری شده ، از اون طرف عذابم رو شاخشه .
خدا خودش رحم کنه ! نه ؟!
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسبها: پاتوق پرتقالیخدا