شکایت از خدا پیش بنده ها ؟!!!

بسم الله الرحمن الرحیم
منتظر تاکسی بودم برای رفتن به کلاس یهو یه پیرمردی از دور بوق زد با یه پیکان به قول شیرازیها : له .
طبق معمول زد به سرم ، سر یه بحث رو باز کنم ، با خودم گفتم این پیرمرده با این اوضاع و احوال و لرزش دستاش حتما مشکلی داره که داره مسافر کشی میکنه به خاطر همین پرسیدم : حاجی اوضاع احوال خوبه ؟
گفت: الحمدلله ، شکر .
تا اینو گفت انگار برقی تو ذهنم زده باشن ، جا خوردم . گفتم: هی ! حاجی ! کاش جوونای ما هم این جوری جواب میدادن میگفتن الحمدلله و خدا رو شکر .
گفت : حالا اگه من اینو نگم وایسم گله گذاری تو کاری میتونی برای من انجام بدی ؟
گفتم : نه . ولی وقتی به جوونترا این حرف رو میزنم چنان از بد روزگار و مشکلات میگن که انگار من وکیلی چیزی هستم و میتونم مشکلاتشون رو حل کنم .
بعد با خودم فکر کردم : آیا اینجور نق زدن ها معنیش چیه ؟ مگه خدا روزی رسون نیست ؟ اگه زیاد نق بزنیم پیش بنده ها این معنی رو نمیرسونه که خدا روزی من رو نمیرسونه ؟ و این یعنی شکایت از خدا پیش بنده ها !
فکرش رو بکنید ما مثلا پدر خوانواده باشیم تمام تلاشمون رو برای رفاه بچه ها بکنیم بعد بچه هه برای یه چیز کوچولو و ناچیز بره پیش بقیه نق بزنه بگه : ما هیچی نداریم ، بدبختیم ، چه حالی میشیم ؟
بیچاره خدا ! که ما بنده هاشیم .
راسش نمیدونم این جور نق زدنا کفران نعمت هست یا نه ولی خدا گفته : لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (لینک آیه و ترجمه اش)خداوند متعال انگار اینجا شوخی نداشته ها ! گفته : اگه شکر کنید بیشتر بهتون میدم ولی اگه کفران کنید عذابم شدید است!
حالا اگه فرض کنیم این نق زدن ها کفران نعمت باشه ، اینجوری مشکل میشه چن تا: عصابمون خورد شده (خب آدم که با آرامش و طمانینه که نق نمیزنه) ، حرفهای نامربوط (بعضی وقتا) از زبونمون جاری شده ، از اون طرف عذابم رو شاخشه .
خدا خودش رحم کنه ! نه ؟!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: صفحه اصلی
برچسب‌ها: پاتوق پرتقالیخدا

تاريخ : سه شنبه 16 ارديبهشت 1393 | 18:48 | نویسنده : بانوی پرتقالی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.